۱
دی
۱۴۰۳
شماره
۵۷۸۷
عناوین صفحه
مخاطبان عزیز در ادامه سلسله نوشتارهای پاسخ زبانشهر به ظرفیتها و چالشهای شهری به موضوع مهمی رسیدیم که این روزها، محل بحث و مناقشه بسیار است؛ وعده ساخت چهار میلیون مسکن در طی دوران تصدی دولت وقت و تولید مسکن ارزان با رویکرد رشد افقی و تمرکز بر ساخت خانههای ویلایی. در این میان، گروهی که عموماً خارج از بدنه دولت هستند به نقد این رویکرد پرداخته و رشد افقی شهر را بهمنزله افزایش هزینههای شهری و پیامدهای منفی زیادی دانسته و آن را تقبیح میکنند. با اینحال سؤال اصلی این است که واقعاً کدام نوع از الگوهای رشد شهری مناسب شهرهای ما است؟
در پاسخ به این سؤال در ابتدا باید اشاره کرد که گفتمان حاکم بر نظام برنامهریزی شهری در کشور ما هنوز در دهههای گذشته بهخصوص دهههای 60 و 70 هجری شمسی سیر میکند و همچنان سعی دارد تا با رشد شهری و نه توسعه شهری پاسخ نیازهایی چون مسکن را تأمین کند. هنوز بعد از چندین دهه اشتباه در حوزه مسکن، همچنان اصرار به ساخت صدها شهر جدید ناکارآمد و بیهویت و در نتیجه آن از بین رفتن منابعی چون زمین و آب دارد و پدیدهای قابل پاسخ به نام مسکن را به فاجعهای به نام اسکاننایابی جامعه ایران تبدیل کرده است. در خصوص تمایز بین مفهوم توسعه و رشد شهری در سلسله نوشتارهای زبانشهر بهتفصیل صحبت و اشاره شد که هیچگاه مفهوم رشد با توسعه برابر نیست؛ چراکه مفهوم توسعه به معنای نوعی پوستاندازی و دگرگونی در تمام ابعاد توسعه از اقتصادی تا اجتماعی است. به همین دلیل توسعه شهری به معنای ساخت چند دستگاه مسکن و طراحی چند خیابان نیست بلکه تحولی در ابعاد متفاوت شهری از اقتصادی تا کالبدی و حتی سیاسی را در بر میگیرد. پس آنچه تا به امروز برای شهرهای ما اتفاق افتاده، عموماً به معنای رشد شهری بوده که ازقضا رشدی نامتوازن و بیبرنامه بوده است. پس در وهله اول باید بدانیم که بحث بر سر توسعه شهری نیست چراکه هنوز درکی از آن در کشور و نظام برنامهریزی ما شکل نگرفته و آنچه امروز محل مناقشه شده، عموماً نظرات متفاوت در خصوص رشد افقی یا عمودی است که هیچ ارتباطی با توسعه شهری به مفهومی که یاد شد ندارد و حتی در مواردی ضد این مفهوم نیز هست.
اما در خصوص اینکه کدام الگو برای شهرهای ما مناسب است؛ رشد افقی یا عمودی؟ باید گفت که این مهم دقیقاً مرتبط با زمینه هر شهر و ویژگیهای آن تعریف میشود و در اصل موضوعی نیست که بتوان در سطح ملی در خصوص آن تصمیم گرفت و به شهرها تحمیل نمود؛ درواقع اینکه یک شهر باید از الگوی رشد افقی استفاده کند و یا عمودی دقیقاً به زمینه و ویژگیهای فضایی هر شهر مرتبط است و هرگز موضوعی نیست که بتوان از بالا به پایین و بهگونهای سیاسی و حکومتی در خصوص آن تصمیم گرفت. متأسفانه امروز نظام برنامهریزی در شهرهای ما کاملاً منطبق با الگوی دستوری، کاملاً سیاسی و از بالا به پایین به شهرها تحمیل و منجر به بروز بحران برای شهر میشود؛ اما منظور از زمینه شهر و ویژگیهایی که باعث تنوع الگوی رشد شهری از عمودی به افقی یا بالعکس میگردد، چیست؟ قبل از پاسخ به این سؤال باید توجه داشت که به هر دو الگوی رشد نقدهایی وارد است اما رشد افقی و خطی شهرها، سابقه بالاتری از رشد عمودی دارد و اگر بخواهیم از نظر روند تکاملی الگوی رشد شهرها به این موضوع بنگریم باید گفت که رشد خطی و افقی شهرها به دلیل تبعات و پیامدهای زیستمحیطی و بالاتر بردن هزینههای خدمات شهری و همچنین افزایش استفاده از زمین و رشد پراکنده شهری از مدار توسعه شهری خارج شد و بهتدریج شهرها به سمت الگوهای عمودی و فشرده میل کردند و از الگوهای توسعه پایدار چون شهر فشرده، نوشهرسازی، رشد هوشمند و غیره استفاده کردند و موضوعاتی چون اختلاط کاربری، فشردهسازی و رشد عمودی شهرها در کنار افزایش عرصههای عمومی و فضاهای سبز و کارآمدی حملونقلی در دستور کار قرار گرفتند. با اینحال این نوع الگوی رشد شهری نیز پیامدهای منفی زیادی به همراه داشت و در صدر آنها مباحث اجتماعی و موضوعات مربوط به سلامت روان شهروندان بود؛ با افزایش فشردگی و تراکم شهرها، موضوعات اجتماعی در شهرها حادتر و بسیاری از مطالعات شهری موضوعاتی چون جرم، خشونت، فقر و خردهفرهنگی و بسیاری از پیامدهای الگوی رشد عمودی شهرها را مورد واکاوی قرار دادند و این مطالعات کارپایه مفهومی و نظری مطالعاتی شدند که در نتیجه آن رویکردهای جدیدی چون شهر شاد، شهر 24 ساعته و غیره متولد شدند تا تبعات اجتماعی و جامعهشناختی الگوهای فشرده و عمودی در شهرها را کاهش دهند.
بااینحال و باوجود پیامدهای رشد عمودی، شهرهای مدرن سالهاست که از موضوع رشد افقی و پراکنده شهرها به دلیل پیامدهای بیشتر و غیرقابلکنترل آن چون آثار مخرب زیستمحیطی و از دست دادن منابع، عبور کردهاند و امروزه بر کسی پوشیده نیست که الگوی رشد شهری همگام با دیگر ابعاد شهری رقم میخورد و وابسته به ویژگیها و زمینه هر شهری نیز متفاوت است. منظور از این زمینه نیز علاوه بر مباحث محیطی و مکانی هر شهر از نظر محدودیتها و ظرفیتهای مکانی چون زمین، آب، خاک، اقلیم و موانع طبیعی چون کوه و رودخانه و غیره در رشد افقی و نور، باد، هوای پاک، تأمین فضای باز و عرصههای عمومی و خدمات و غیره در الگوی رشد عمودی، موضوعات حیاتی چون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی است. بهطور مثال در هر جامعهای به دلیل تنوع فرهنگی و اجتماعی، با یک الگوی ثابت از رشد عمودی یا افقی مواجه نخواهیم بود؛ بهطور مثال برخی از شهرهای ما به دلیل زمینههای فرهنگی و اجتماعی حاکم، زندگی آپارتماننشینی را نمیپذیرند و یا در برخی از شهرهای ما زندگی آپارتمانی را پارهای از فرهنگ مدرن میدانند و اولویت خاصی نسبت به خانههای ویلایی برای آن قائل هستند. در هرصورت نکته مهم این است که الگوی رشد هر شهری ذیل مفهومی بزرگتر به نام توسعه شهری رقم میخورد و این روند توسعه شهر است که الگوی رشد و گسترش شهری را مشخص میکند. باید توجه داشت؛ روندی که امروز شهرهای ما بهواسطه دستورات از بالا به پایین و سیاسی پیشگرفتهاند و به بهانه تولید مسکن محکوم به رشد افقی شدهاند روندی ضدتوسعه و فاجعهبار است که آینده خطرناکی را برای شهرها رقم خواهد زد.
در نوشتار آتی در خصوص شهر جدید حورا که نتیجه همین دیدگاه از بالا به پایین سیاسی است صحبت خواهیم کرد تا نحوه نگرش و نظام برنامهریزی شهرهای ما کمی مشخصتر گردد؛ ساخت شهر یا ساخت مسکن، حورا کدام است؟